فعالیت های هنری علاوه بر این که اساس توسعه ی فردی و رشد متعادل شخصیت ( شناختی ، عاطفی ، اجتماعی و اخلاقی ) هستند ، دانش آموزان را در برقراری ارتباط و کنترل عواطف خود توانا می سازند . فعالیت های هنری ، قلب و ذهن را پرورش می دهند ، قدرت یادگیری و حافظه را تقویت می کنند و دانش آموزان را قادر می سازند تا در فرصت های مختلف یادگیری ، شناخت و تجارب مفید خود را در کنار هم قرار دهند ، سازمان دهی کنند و به فهم و درک کامل تری نائل آیند . فعالیت های هنری زمینه ی مناسبی برای تجربه ی موفق در فرایند کار هستند . از این رو فرد با آگاهی از توانایی های خود ، به اعتماد به نفس بیشتری دست می یابد و این نیز می تواند زمینه ی تلاش بیشتر و موفقیت در امور دیگر را فراهم آورد . این ها کارکردها و نقش های اولیه ی فعالیت های هنری هستند که در صورت بها دادن به درس هنر و اجرای برنامه در ساعت مختص به آن ، اتفاق می افتند .
بنابراین ، می توان گفت که هنر ظرفیت های فراوانی را برای رشد مهارت های فرایندی دانش آموزان در اختیار معلم قرار می دهد . معلم با طراحی آموزشی مناسب برای ساعت درس هنر ، می تواند از قابلیت های مختلف این درس بهره گیرد .
شاید بتوان گفت که هنر به عنوان یک فرا برنامه ی درسی ، توان آن را دارد که محور ساماندهی آموزش در دوره ابتدایی باشد ؛ زیرا همه ی معلمان این دوره برای درس های مختلف از هنرهایی مثل نقاشی ، کاردستی ، شعر و سرود ، قصه ، نمایش و ... استفاده می کنند . البته این ها کارکردها و نقش های ثانویه ی هنر است که در سایه ی بها دادن به برنامه ی درسی هنر و فعال کردن این برنامه در ساعت مربوط به آن ، اتفاق خواهد افتاد .
در دوره ی ابتدایی ، فقط یک معلم آموزش همه ی درس ها را بر عهده دارد . پس لازم است که او توانایی آموزش دادن همه ی درس ها را داشته باشد و آموزش مفاهیم و مهارت های درس های مختلف را در طول سال تحصیلی به گونه ای سامان دهد که دانش آموزان نگرش ها و تجربه های مورد نیاز برای زندگی را به دست آورند .
هنر یکی از مواد درسی دوره ابتدایی است که در جدول درسی پایه های اول و دوم ابتدایی ، هفته ای دو ساعت و در پایه های دوم ، سوم و چهارم یک هفته یک ساعت و یک هفته دو ساعت به آن اختصاص داده شده است ؛ به این معنا که در هر هفته ، دو تا یک ساعت از فرصت های آموزشی دانش آموزان برای فعالیت های هنری برنامه ریزی شده است .
نیاز به مبانی و معیاری دارد تا او را در حل معضلات و مشکلات راهبر باشد . هر چه مبانی با نظام قانونمند هستی هماهنگ باشد ، او بهتر می تواند از استعدادهای خدادادی خویش چون هوش بهره مند شود .
- پژوهشگران معتقدند که هر فرد برای زندگی در جامعه یا به اصطلاح شهروند خوب بودن ، باید باهوش باشد ؛ زیرا هوش با توانایی حل مسائل ، و کارایی در محیط طبیعی و واقعی ، ارتباط فراوان دارد .
در کتاب « چیستی ، چرایی و چگونگی آموزش عمومی هنر » آمده است که هوش ، قابلیت حل مسئله یا تولید و خلق یک محصول یا ساخت چیزی است که در یک فرهنگ ، ارزشمند شناخته شود ( گاردنر ، 1982 ) .
در کتاب « هوش های چندگانه در کلاس درس » به نقل از گاردنر گفته شده که هوش دارای انواعی است که مرکز هر یک از آن ها در قشر خاکستری مغز شناخته شده است . انواع هوش که تا کنون شناخته شده اند ، عبارت اند از :
1- هوش کلامی ( زبانی ) : توانایی کاربرد درست واژه ها و عبارت ها به صورت گفتاری و نوشتاری است . این هوش در شاعران ، نویسندگان ، وکلا و روزنامه نگاران ، برجسته تر است .
2- هوش منطقی – ریاضی : توانایی استفاده ی درست از اعداد و ارقام و بیان استدلال منطقی و درست در طبقه بندی ، استنباط ، تعمیم ، محاسبه ، آزمون و فرضیه است . این هوش در علمای منطق ، دانشمندان علوم تجربی و ریاضی دانان ، برجسته تر است .
3- هوش قضایی – مکانی : توانایی تفکر در قالب شکل ها و الگوهاست و مستلزم شناسایی رنگ ، خط ، شکل ، فضا و رابطه ای است که میان این عوامل وجود دارد . به علاوه ، توانایی تجسم و بازنمایی این عوامل است . این هوش در نقاشان ، معماران ، خلبانان ، دریانوردان و جراحان برجسته تر است .
4- هوش حرکتی – جسمانی : توانایی بهره گیری از کل یا بخش هایی از بدن برای بیان افکار و احساسات است و مهارت های فیزیکی خاص از قبیل تعادل ، هماهنگی ، چالاکی ، قدرت ، انعطاف پذیری ، سرعت و هم چنین قابلیت های لمسی را شامل می شود . این هوش در ورزشکاران ، هنرپیشگان و جراحان برجسته تر است .
5- هوش موسیقیایی : ظرفیت تفکر در حیطه ی موسیقی نظیر حساسیت نسبت به صداها و ضرباهنگ های محیط زندگی ، درک الگوهای موسیقیایی ، تشخیص اصوات و ساختن موسیقی است . این نوع هوش در موسیقی دانان و نوازندگان بیشتر دیده می شود .
6- هوش درون فردی : شناخت دقیق فرد از خویشتن ، علایق ، تمایلات ، ضعف ها و قوت ها ، حالات درونی ، قدرت خویشتن داری ، انضباط فردی و عزت نفس خود است .
7- هوش میان فردی ( اجتماعی ) : توانایی درک احساسات و حالات روحی دیگران که مستلزم حالات چهره ، صداها ، ایما و اشارات است و به برقراری ارتباط با دیگران کمک می کند . این نوع هوش در معلمان ، درمانگران ، فروشندگان و سیاستمداران برجسته تر است .
8- هوش طبیعت گرا : مهارت در شناخت و طبقه بندی گونه های مختلف – گیاهان و جانوران و محیط فردی یا سایر پدیده ها مثل تشکیل ابرها و کوه ها و توانایی تشخیص دادن موجودات زنده از غیرزنده است . این هوش در زیست شناسان برجسته تر است .
9- هوش وجودگرا : توجه انسان به مسائل زندگی غایی ، کیستی انسان ، معنای زندگی ، معنای مرگ ، سرنوشت نهایی انسان و جهان مادی و معنوی است . این مباحث را بیشتر افراد مذهبی یا فلاسفه بررسی می کنند .
بخشی از هوش ، جنبه ی زیستی و وراثتی دارد ؛ بخشی از آن اکتسابی است و به تجربیات والدین و مربیان ، زمان و مکان تولید ، پرورش فردی و اوضاع محیط وابسته است . همه ی افراد از همه ی مقوله های هوشی بهره مندند . اگر فرد از آموزش ، تشویق و استغنای محیطی کافی برخوردار باشد ، قادر خواهد بود هر یک از مقوله های هوشی خود را تا سطح بالایی از عملکرد ، توسعه دهد . مقوله های هوشی از طریق شرکت در فعالیت های فرهنگی ارزشمند ، به تحرک واداشته می شوند و توسعه می یابند .
انواع هوش به تنهایی یا در ترکیب با هوش های دیگر می توانند در حوزه های هنر ، به کار گرفته شوند و از آن ها برای تولید یا فهم آثار هنری استفاده شود .
نوشته شده در دوشنبه 90/3/9ساعت
8:3 عصر توسط MEHRAN
نظرات ( ) |